عکاسی؛ واقعیت یا گمان بر واقعیت

You are currently viewing عکاسی؛ واقعیت یا گمان بر واقعیت

استاد علی رئیس شقاقی دانش آموخته گرافیک تبلیغاتی در اتریش می باشند که در سوئیس، حرفه خود را در حوزه  عکاسی و دکوراتوری آغاز کردند؛ وی از جمله اولین عکاسان صنعتی و تبلیغاتی در ایران و از بنیان گذاران انجمن عکاسان صنعتی ایران می باشند؛ ایشان مدیر و موسس گالری خارک بودند و دانشجویان بسیاری را در حوزه عکاسی تبلیغاتی آموزش دادند؛ همچنین مطالعات بسیاری را در حوزه فلسفه و زیبایی شناسی داشته و پژوهش هایی را نیز در این حوزه به انجام رسانده اند که مطالب آورده شده گوشه ای از نظرات ایشان در حوزه عکاسی می باشد.

عکاسی؛ واقعیت یا گمان بر واقعیت

علی رئیس شقاقی

از گذشته دور علاقه عجيبي به عکاسي از چيزهايي که توسط شيشه و يا آب منعکس مي شدند، داشتم؛ تا اينکه به اين نتيجه رسيدم که حالا بايستي علت اين دگرگوني را از منظر دانش پي بگيرم. در نهايت به اين رسيدم که آن تصويري که از بازتاب در شيشه يا آب مي بينيم، نه رئال بلکه گمان بر رئال است و براي اينکه اين باور جديد رفتاري از منظر دانش در جهان است که از اصطلاح لاتين اسپکولاتيو که مترادف است با “گمان” استفاده مي کنم. اسپکولاتیو رئال یک فلسفه جدید التاسیس بسیار مورد مناقشه در جهان فلسفه می باشد؛ بر این اساس شکلی در ذهن به وجود می آید همان قدر دارای حقانیت است که در حقیقت وجود دارد؛ زیرا در هر دو صورت، شکل دارای هستی است. در عکاسی دوربین آنچه را که هست ثبت می کند؛ ما در عکاسی می بایست اول هنر را بفهمیم؛ هنر عکاسی، صحنه آرایی و چیدمان است نه ثبت آن توسط دوربین. عکاس آنچه را که می بیند و رخ می دهد به واسطه ذهنیت خود ثبت می کند که آن را گمان بر واقعیت می نامیم.

واقعيت های بسیاری را ضمن میل به ثبت آزار دهنده یافته ام. در این مواقع سعی کرده ام به صورت فرضی (توسط تکنيک هاي نرم افزاري يا سخت افزاري ِدوربين) ثبت کنم. بر این باورم که این سعي در دگرگون کردن واقعيت نهايتا منجر به تخريب آن رخداد اولیه مي شده است. در نتيجه در پي کانتکست رئال و دستروکسيون به آن ارتباط برخواسته رسیدم و اينگونه آن را ديستروکتيو رئال ناميدم؛ بدین صورت که واقعیت را با کمک تکنولوژی دوربین تخریب می کنیم.

در مدرنیسم ایتالیا فیلیپو مارینتی بیانیه فتوریسم را بیان کرد که در این سبک هنرمندان از ذهنیت حرکت در بیان آثار خود استفاده می کردند و من هم این کار را به واسطه این عکس انجام دادم و واقعیت را با تکرار تخریب کردم؛ عکاس چون دوربین دارد برشی از واقعیت را انتخاب و ثبت می کند؛ او شکل واقعیت را با ذهنیت خود تخریب می کند.

واقعیت چیزی است که در جایی واقع شده؛ به صرف دیدن هم حتی نمی شود به آن قطعیت گفت (ما فعلا تحت تاثیر فیزیک نیوتنی هستیم) که حتی می شود گفت سراب هم واقعیت دارد و حتی ذره اتم هم جزو واقعیت است. هر چیزی که لمس می کنیم به قطعیت می رسد و واقعیت نامیده می شود. ما تصور می کنیم واقعیت را ثبت می کنیم در صورتی که واقعیت را گمان می کنیم و دوربین به عنوان واسطه این عمل را انجام می دهد.

بنابراین تکنیک های عکاسی تخریب واقعیت هستند و حتی وقتی نورپردازی می کنیم واقعیت را تخریب می کنیم؛ زیرا سعی می کنیم از سوژه ای برداشتی مطابق تصور خود داشته باشیم و واقعیت جدید را که دوست داریم به واسطه آن شناخته شود خلق کنیم.

واقعیت در عکس در کنار متن شناخته می شود؛ همانند عکس شناسنامه و گذر نامه که به همراه نوشته ها، اطلاعاتی را درباره عکس به ما منتقل می کند. متن تصویر را به واقعیت می رساند و تصویر همیشه نیاز به متن دارد؛ زیرا عکس فی النفسه لال است و با متن، واقعیت را آشکار می سازد. عکس به عنوان رسانه خیلی مختصر است و با نادیده گرفتن حواشی به عنوان بخشی از واقعیت ثبت می شود؛ حواشی که می توانست خود بخشی از واقعیت به شمار آید.