آرامگاه کوروش؛ پادشاه کبیر پاسارگاد

You are currently viewing آرامگاه کوروش؛ پادشاه کبیر پاسارگاد

آرامگاه کوروش؛ پادشاه کبیر پاسارگاد

ایشتوویگو یا آستیاگ، آخرین پادشاه مادها در شمال غرب ایران کنونی، بر قوم ماد حکومت می‌کرد؛ او حاکمی ستمگر بود که مادها را از زندگی ناامید کرده بود. در همین دوره و در این موقعیت نامساعد، کوروش دوم پادشاه انشان بود؛ بنا بر عقیده بسیاری از مورخین، کوروش دوم فرزند ماندانا و نوه ایشتوویگو است. کوروش دوم با پدر بزرگ خود در دشت مرغاب جنگید و توانست او را شکست دهد؛ این امر موجب شکل گیری امپراتوری بزرگ و باشکوه هخامنشی و اتحاد مادها و پارسیان شد. وی تصمیم گرفت در محلی که پدر بزرگ خود را شکست داده شهری بسازد و نام آن را پارسکده یا پاسارگاد بگذارد این نام به معنای جایی است که پارسیان در آن زندگی می کنند.

کوروش علاوه بر اینکه حکومت هخامنشیان را پایه گذاری کرد، بسیاری از کشورها و گروه های قومی را در زیر پرچم پارسیان گرد هم آورد تا در صلح با هم زندگی کنند. او برای اولین بار حکومت مرکزی یکپارچه ای را در فلات ایران ایجاد کرد و به حفظ باورها، سنت ها و اندیشه های مختلف تاکید داشت.کوروش به واسطه کارهایی که انجام داد، اولین شخص در تاریخ است که لقب کبیر را از آن خود کرد. کوروش کبیر شهری را احداث کرد که در آن هنر و معماری منحصر به فردی دیده می شد؛ همچنین وی برای نخستین بار باغ های ایرانی را نیز طرح ریزی کرد. دشت مرغاب که محل دفن این پادشاه بزرگ است، در زمان احداث شهر بسیار سرسبز بوده است و گفته شده باغ های پرگل و پرندگان زیبایی شهر را دوچندان کرده بودند. کوروش بعد از احداث شهر، در همان جا سکونت گزید و در همین منطقه در نبردی که با هون های سفید داشت کشته شد و به خاک سپرده شد؛ هون های سفید گروهی بودند که از مرزهای شرقی به مردم پارس حمله کردند. کوروش پادشاهی بود که خود نیز در جنگ ها حضور داشت و به نبرد می پرداخت.

آرامگاه کوروش پیش از مرگ وی و به دستور خودش ساخته شد و نوع معماری آن نیز بنا بر سلیقه و دستور وی بوه است. این بنا با نام مقبره مادر حضرت سلیمان شناخته می شده است تا اینکه در سال 1818 میلادی نویسنده، نقاش، جهانگرد و دیپلمات انگلیسی، سر رابرت کرپورتر از پاسارگاد دیدن کرد و متوجه شد این بنا آرامگاه کوروش است. وی نخستین فردی است که با تحقیقات خود با اطمینان این بنا را مقبره کوروش اعلام کرد. گفته شده است نام این آرامگاه در زمان حمله اعراب به ایران در قرن هفتم میلادی به مقبره مادر سلیمان تغییر پیدا کرده بود تا در این حملات آسیبی به آن وارد نشود. ابن بلخی در کتاب فارسی نامه در رابطه با آرامگاه کوروش مطلبی می گوید: مرغزار کلانان نزدیکی گور مادر سلیمان است؛ طول آن چهار فرسنگ اما عرض ندارد مگر اندکی. گور مادر سلیمان از سنگ به ‌شکل خانه ‌ای چهارسو کرده ‌اند که هیچ‌کس در آن خانه نتواند نگریدن. کلودیوس ریچ نیز در سال ۱۸۲۱ درباره‌ی اهميت آرامگاه و شخصيت کوروش کبیر چنين گفته است: ظاهر بسیار قابل احترام این بنای سنگی بی ‌درنگ موجب نوعی احساس ترس همراه با کرنش و تعظیم در من شد؛ آگاه شدم که تاکنون درک و شناخت درستی از آن نداشته‌ام. از این رو درحالی‌که غرق در تفکر بودم، حدود یک ساعت روی پلکان بنا نشستم تا آن زمان که ماه بر فراز آن نورافشانی کرد و آن وقت بود که به خود گفتم که اینجا بی‌شک باید آرامگاه بهترین، مشهورترین، محترم‌ترین و ستودنی‌ترین پادشاه مشرق‌زمین باشد.

بنای این آرامگاه در حین سادگی و بی پیرایگی، دارای شکوه و عظمت بسیاری است و حدود 25 قرن در برابر عوامل تخریب کننده دوام آورده است. این بنا از دو بخش تشکیل شده است که شامل سکویی پلکانی و اتاقک آرامگاه می باشد. بلندی بنا حدود 11 متر است که از سنگ های عظیم مکعبی ساخته شده است؛ این سنگ ها بدون هیچ گونه ملاتی و تنها به وسیله بست های فلزی به هم وصل شده اند. این شیوه از ابتکارهای هخامنشیان بوده است و در گذر زمان بسیاری از بست های آن دزدیده شده و این مساله آسیب جدی به بنا وارد کرده است. بر اثر این اتفاق شکاف هایی در بنا ایجاد شده که گروه مرمت از سیمان و سنگ های معدن برای پر کردن این شکاف های استفاده کرده اند. این بنا دارای شش پله است که سه پله اول دارای یک متر ارتفاع و سه پله بعدی دارای نیم متر ارتفاع هستند. بر روی سنگ بالای در و زیر سقف شیروانی یک گل به شکل خورشید کشیده شده است که امروزه نیمی از آن محو شده است؛ این تصویر نشانی از خورشید بوده است. از درون مقبره کوروش لوح و سنگ نگاره ای به دست نیامده است اما بر طبق نوشته تاریخ نگاران یونانی دو لوح در این بنا وجود داشته که این نوشته بر روی آن حک شده بود: ای انسان هر که باشی از هر جا که بیایی، زیرا می‌دانم خواهی آمد، من کوروشم که بر پارسیان دولت وسیع را بنا کرده‌ام؛ پس به این مشتی خاک که تن مرا می‌پوشاند رشک مبر. ای انسان من هستم کوروش پسر کمبوجیه موسس سلطنت ایران و پادشاه تمام مشرق‌زمین، به این مقبره‌ی من رشک مبر.

سقف مقبره کوروش از درون صاف و ساده است ولی از بیرون شکل شیروانی دارد و بعضی معتقدند پیکر کوروش در حفره بین سقف صاف داخلی و شیروانی قرار داده شده است؛ برخی دیگر معتقدند تابوتی طلایی در درون آن وجود داشته که پیکر کوروش در آن قرار داده شده بود. یونانی ها اشاره کرده اند که در این بنا اشیا گرنبهایی نیز وجود داشته که به تاراج رفته است. این آرامگاه به شیوه معماری زیگورات چغازنبیل شباهت دارد و پوشش سقف آن مانند اورارتوها در موساسیر است. اورارتوها قومی بودند که در شمال غرب ایران سکونت داشتند و نخستین همسایگان اقوام پارس اورارتوها بودند زیرا که پارسیان در هنگام ورود به ایران در حوالی دریاچه ارومیه و در همسایگی اورارتوها سکونت داشتند. نمونه های مشابه بنای آرامگاه کوروش در معماری این قوم در شمال غرب ایران دیده شده است. بنای دیگری وجود دارد که مشابه معماری آرامگاه کوروش است و آن در جنوب شرقی کازرون قرار داد. این بنای سنگی از آرامگاه کوروش کوچک تر است و نام گور دختر دارد؛ این بنا توسط پروفسور واندنبرگ، باستان شناس بلژیکی در سال 1339 کشف شد و احتمال می رود آرامگاه اجداد کوروش باشد. زمان حمله اسکندر به سرزمین پارس، وی وارد پاسارگاد شد و این شهر را همانند سایر شهرها نابود کرد و به دلیل درختان بلندی که در این مطقه وجود داشت و مقبره را احاطه کرده بود به راحتی قابل پیدا کردن نبود؛ در نهایت اسکندر آرامگاه را پیدا کرد و با وجود نگهبانانی که در آنجا حضور داشتند، به آنجا حمله و اشیای گرانبهای آن را به تاراج بردند و به ساختمان بنا هم آسیب رساندند.

آرامگاه کوروش چندین بار مرمت شد؛ نخستین بار در سال 1350 و برای آماده سازی بنا برای برگزاری جشن های 1500 ساله بود. در سال های 1380 تا 1387 نیز مجدد مرمتی روی آن صورت گرفت که با اعتراض مواجه شد زیرا که آن شیوه را نادرست و آسیب زننده می دانستند. بر اثر این مرمت ها، استخوان هایی در لابه لای سنگ ها پیدا شد که تا به حال مشخص نشده متعلق به چه کسی است. آرامگاه کوروش کبیر در سال 2004 میلادی به عنوان زیر مجموعه پاسارگاد در میراث جهانی یونسکو ثبت شده است.