بیوآرت؛ پیوند زیست شناسی و هنر

You are currently viewing بیوآرت؛ پیوند زیست شناسی و هنر
  • Post category:غیره

بیوآرت؛ پیوند زیست شناسی و هنر

 

در دنیای معاصر مرزهای دنیای هنر گسترش چشمگیری کرد به صورتی که شکل گیری بسیاری از گرایش های نوین در دنیای هنر اتفاق افتاد. بیوآرت نیز در همین روند و در قرن بیستم اروپا، بر اثر ترکیب و همنشینی هنر و علوم زیست شناسی شکل گرفت. واژه بیوآرت از ترکیب دو کلمه ساخته است؛ کلمه بیولوژی به معنای زیست شناسی و کلمه آرت به معنای هنر؛ این اصطلاح برای استفاده های گوناگون از علم زیست شناسی در هنر مورد استفاده قرار می گیرد. این کلمه اولین بار توسط ادواردو کاک در سال 1997 در ارتباط با اثر هنری وی به نام کپسول زمان به کار رفت؛ کپسول زمان اثری بود که به صورت اجرای زنده تلویزیونی ارائه شد. این اصطلاح در اواخر قرن بیستم به کار رفت ولی در اوایل قرن بیست و یکم گسترش یافت. کاک در یکی از آثارش ژن پروتئین فورسانسی را از یک ستاره دریایی جدا و به یک خرگوش زنده تزریق کرد؛ این عمل سبب شد خرگوش در معرض نور ماورا بنفش از خود نور سبزی ساطع کند.

بیوآرت به عنوان یک تجربه هنری شناخته می شود که در آن آثار هنری در آزمایشگاه های علمی یا آتلیه های هنری خلق می شوند؛ مواد و ابزار هنرمند برای خلق اثر، فناوری های متفاوتی همچون کشت بافت، علم شبیه سازی سلولی، بافت های زنده و … در کنار ابزار سنتی نقاشی می باشد. هنرمندانی که در این حوزه فعالیت دارند به هنرمندان زیستی یا بیوآرتیست ها معروف هستند که به اشکال زیست شناسانه می پردازند. این شیوه با توجه به وجود مواد و ابزار متفاوت در خلق آثار هنری، تجربه های متفاوتی را برای هنرمندان به وجود آورد و آثاری متفاوت و متنوعی خلق شد از جمله نقاشی از بافت های سلولی، تصویر انواع موجودات و …

این جنبش هنر بسیار جدید است و در دوره معاصر شکل گرفت؛ در بسیاری از بررسی های انجام شده برخی معتقد هستند جو داویس پدر این هنر می باشد. داویس از هنرمندانی که در این حوزه وارد می شدند حمایت می کرد؛ همچنین در موسسه های متفاوتی همچون موسسه تکنولوژی ماساچوست سرمایه گذاری کرد. داویس به عنوان حمایت گر نقش بسزایی در شکل گیری و ادامه مسیر این هنر ایفا می کرد؛ زیرا در آن دوران هنرمندان بیوآرت فضای آزمایشگاهی برای کار و تحقیق را پیشنهاد می دادند اما از سوی بسیاری از موسسه ها مورد پذیرش قرار نمی گرفت و یا به لحاظ مادی تامین نمی شدند؛ بدین سان هنرمندان این حوزه با مشکلات بسیاری مواجه بودند. با حمایت های داویس بسیاری از مشکلات برطرف شد و هنرمندان توانستند در کارگاه های خود بستر مناسبی را برای خلق آثاری که پلی میان علم و هنر بود به وجود آورند.

جرج جسرت به عنوان هنرمند و تئوری پرداز آمریکایی از سال 1985 در حوزه بیوآرت و به طور خاص در زمینه گیاهان فعالیت داشته است. جسرت بیوآرت را هنری زنده یا دارای اجزای زنده می داند که انواع هنر زیست محیطی و هنر زمینی را دربرمی گیرد؛ همینطور وی هنر بیوتکنولوژی را نیز یکی از انواع بیوآرت می داند که شامل استفاده گسترده ای از فناوری و تکنولوژی است؛ از جمله شامل دست ورزی ژنتیکی و دست کاری های غیر ژنتیکی موجودات زنده، زادآوری گیاه و جانور و … است. بیوآرت زیر مجموعه هایی را نیز به دنبال داشت؛ ژنتیک آرت، ترانس ژنتیک آرت از شاخه های این هنر محسوب می شود.

هنرندی با نام مارتا منزس اثری با عنوان پروانه ها را ارائه داد؛ همچنین برخی نقاشی های الکسیس راکمن از تکامل ژنتیکی و شبیه سازی های یارانه ای می باشد. از دیگر هنرمندان این جنبش آدام زارتسکی می باشد که در آثارش از باکتری ها، ژن های جهش یافته و بافت های پیوند خورده استفاده کرد. برندون بالنگه از دیگر هنرمندان بیوآرت است که از علم و هنر در کنار هم بهره برد تا اطلاعاتی از مناطق زیست محیطی مختلف به دست آورد. آثار این هنرمند در حوزه زیست محیطی و تحقیقات آزمایشگاهی شکل گرفت؛ وی نمونه هایی را برای سازمان های مختلف علمی مثل موزه تاریخ طبیعی آمریکا و موزه جانور شناسی مهره داران برکلی جمع آوری کرد. یکی از پروژه های منحصر به فرد او گونه های تغییر شکل یافته می باشد که درباره قورباغه ها، وزغ ها و گونه های مارمولک است. بالنگه این تجربه را نمونه ای بسط یافته از هنری می داند که فناوری به وسیله آن اجازه می دهد طبیعت و پدیده های زیست شناسی، به روش هایی که پیش از این امکان پذیر نبود به نمایش درآیند. آثاری که توسط این هنرمند خلق شده هشداری جدی است به ناپدید شدن دوزیستان.

بیوآرت یکی از پرچالش ترین جنبش های هنر معاصر محسوب می شود؛ دستیابی به زیبایی شناسی ویژه از جمله اهداف این جنبش معاصر است؛ اما از سوی بسیاری از منتقدین، این مساله نگران کننده است که در مواردی هنرمندان این حوزه از عناصر زنده برای خلق اثر استفاده می کنند. موسسات بسیاری امروزه در این زمینه فعالیت دارند از جمله موسسه سیمبایاتیکا می باشد که به عنوان یک آزمایشگاه هنری در سال 2000 در دانشگاه وسترن استرلیا تاسیس شد و به هنرمندان امکان می دهد در زمینه های مختلف علم زیست شناسی همانند زیست گیاهی، مهندسی بافت، تشریح زیست جانوری فعالیت کنند. آرت کاتالیست از دیگر سازمان های مهم بیوآرت است که یک آژانس علمی هنری برای نزدیک شدن دنیای علم و هنر محسوب می شود. امروزه این هنر مورد توجه بسیاری قرار گرفته و موجب شده امری مهم در جهت شناخت موقعیت محیط طبیعی به شمار رود؛ همچنین در حوزه های متفاوت طراحی و تصویرسازی بیولوژیکی نیز مورد توجه قرار گرفته است؛ همانطور که لئوناردو داوینچی با کالبدشکافی انسان و مطالعاتی که روی گیاهان و پرواز پرندگان و آناتومی آنها انجام داد، آثار هنری متفاوتی را در جهت شناخت آناتومی موجودات زنده خلق کرد.