دبلیو یوجین اسمیت، هنرمند عکاسی که به قلب عکس ها نفوذ کرد

You are currently viewing دبلیو یوجین اسمیت، هنرمند عکاسی که به قلب عکس ها نفوذ کرد

دبلیو یوجین اسمیت، هنرمند عکاسی که به قلب عکس ها نفوذ کرد

 (W. Eugene Smith)

یوجین اسمیت در سی ام دسامبر 1918 در ویچیتا از ایالت کانزاس بدنیا آمد. او عکاسی را از مادرش نتی آموخت و در سن 13سالگی کاملاً وقف این حرفه شده بود؛ در چهارده سالگی علاقمند به مهندسی هوانوردی شد و علاقه اولیه ­اش به عکسبرداری از هواپیماها باعث شد که در دوران دبیرستان برای روزنامه ­های محلی کار کند. او دوربینی از مادرش که خود علاقه مند به عکاسی بود، گرفت تا عکس هایی از هواپیماها در فرودگاه نزدیک محل زندگیشان بگیرد. به زودی عکاسی، سرگرمی بزرگ زندگی او شد. موضوع اغلب این عکس ها ورزش، هوانوردی و مخصوصاً تراژدی خشکسالی­ ها و توفان های شن منطقه بود. بعدها اسمیت اغلب این عکس ها را که به نظر او از کیفیت پائینی برخوردار بودند از بین برد. او می گوید: من از زمان و هنگام گرفتن تصاویر، درکی آنی و فوری داشتم که تکنیک کارم به طور غیرقابل قبولی ضعیف و هیجانم برای حادثه و موضوع، بیشتر از درک و بصیرتم بود. با وجود این اغلب به طور عمیقی برانگیخته می شدم و قدرت ارتباط با این شور و هیجان را نداشتم.

او از سال 1924 تا 1935 به مدرسه و دبیرستان کاتولیک ها رفت. بعد از اولین تصاویری که بین سال های 1933تا 1935 گرفت، عکاس روزنامه ویچیتا او را تشویق کرد تا برای روزنامه محلی عکس بگیرد. بنابراین او دوره حرفه ای کار خود را از سنین نوجوانی، آغاز کرد. در سن 18 سالگی در حالی که در یک تلاش بی فرجام سعی داشت با دادن خون، پدرش را از مرگی که به دست خود (پدرش) صورت گرفته بود، نجات دهد، پدرش را در بیمارستان از دست داد. نحوه برخورد روزنامه­ ها با این حادثه او را دچار دلزدگی و تنفر و نگاه او را به آنها برای همیشه تغییر داد. در عین حال این حادثه باعث شد اعتقاد برای جستجوی حقیقت، درستی و صداقت در کارش را سخت تر و محکم تر کند. با این اوصاف در 21 سالگی کارهای او در ده ها مجله به چاپ رسید.

در سال 1936 با استفاده از یگانه بورسی که برای رشته عکاسی وجود داشت وارد دانشگاه نوتردام شد. پس از شش ماه تحصیل آنجا را به مقصد نیویورک ترک گفت. قبل از آنکه عکاس رسمی مجله لایف بین سال های 1939 تا1941 گردد، در سال 1938تا1939 او به عنوان عکاسی آزاد، عکس­ هایش در آژانس­ های مختلف و مجلات دوره ­ای به چاپ رسید.

ظهور یک مجله عکس جالب در آن زمان به نام مجله لایف، اسمیت را به کار خویش وسوسه نمود. او به صف کارکنان مجله نیوزویک پیوست ولی در سال 1938 اسمیت از نیوزویک اخراج شد. به خاطر استفاده از دوربین های کوچک در یک ماموریت محوله (و با آگاهی نسبت به اینکه از آنگونه دوربین ها نمی بایست استفاده کرد) از کار خویش اخراج شد. برای یک مجله بزرگ یا دست کم برای مجله ای که ادعا می کند به بزرگی لایف است، چگونه می توان از یک دوربین کوچک استفاده کرد. دلیل استفاده اسمیت از اینگونه دوربین ها آن بود که وی استدلال  می کرد که با اینگونه دوربین ها او آزادی بیشتر برای دیدن دارد.

بعد از ترک مجله نیوزویک، اسمیت به طور مستقل شروع به کار کرد و اولین کارهایش را برای مجله لایف، کالییرز، امریکن، نیویورک تایمز و دیگر ناشرین انجام داد. اسمیت این دوران را چنین توصیف می کند: دورانی بیش از حد مراقب تکنیک و نور مصنوعی، مخصوصاً نور چندین فلاش.

در سال 1939 ندایی درونی او را مخاطب ساخت: جین تو انسان خوبی بوده­ ای. تو از چشمهایت استفاده کرده­ ای. تو چشمان منصف و انگشتان سریعی داری ولی اکنون به آنها استراحت بده، به یاد داشته باش تو دو گوش نیز داری پس گوش بده. معیار موسیقی وسیله­ ای برای تقسیم، علامت گذاری و تجزیه زمان است. موسیقی می تواند دید و بصیرت تو را که ممکن است تیره شده باشد، برانگیزاند. جین گوش بده.

در سال 1939 اسمیت به دنبال همکاری کوتاه با نیوزویک به کارمندان مجله لایف پیوست. اسمیت به دلایل عدم رضایت از وظایفی که مجله لایف به او می سپرد، و استفاده سطحی که از عکسهایش می کرد، در سال1941 از این مجله استعفاء داد. علاقه­اش به عکسبرداری از وقایع جنگ به فعالیت مستقلش پایان بخشید و پس از آنکه ماموریت هایی را برای چند نشریه مختلف انجام داد و تجربیاتی اندوخت، بار دیگر در سال1944 به عنوان خبرنگار لایف در طول جنگ دوم جهانی به او ماموریت داده شده که جنگ را از نظر هنری در اقیانوس آرام جنوبی پوشش دهد. با روحیه و علاقه ­ای که او نسبت به کارش داشت، با جدیت بیشتر کارش را در زمینه جنگ شروع کرد. او از زمین، دریا و هوا عکس می گرفت در حالیکه امیدوار بود با این عکس ها به عمق تجربه جنگ پی ­ببرد و به قول خودش “به قلب عکس ها نفوذ کند”. در این مدت او در 26 ماموریت جنگی هوایی و 13 حمله هوایی درگیر بود. او در طول روز در اوکیناوا بود و هزار و دویست مایل راه را با ماشین می­ پیمود تا خود را به گوام برساند تا عکسهایش به موقع به دست مجله لایف برسد و دوباره با اولین هواپیمایی که می توانست او را به محل جنگ بازگرداند مراجعت می کرد.

  

او در سال 1945، آن هنگام که برفراز تپه ای بر ساحل جزیره اوکیناوا سرگرم گزارشی تصویری بود، تکه ای از یک خمپاره منفجر شده، منجر به عبور از دست چپ و زخمی شدن صورت و دهانش گردید و به او آسیب رساند. زخم های دوران جنگ برای او دو سال پر از درد و رنج در بیمارستان و عمل جراحی پلاستیک را به دنبال داشت. در طول این دو سال او هیچ عکسی نگرفت و آینده او در رابطه با برگشت به زندگی کاری و حرفه ای اش نیز نامعلوم بود. روزی در طول دوران نقاهت خود در حالی که با دو فرزند خود مشغول قدم زدن بود و در حالتی که کار کردن با دوربین هنوز برایش بسیار دردآور بود، عکسی گرفت که یکی از بهترین عکس های دوران زندگیش محسوب می شود؛ عکس قدم به باغ بهشت را که از زاویه پشت دو فرزندش که در میان علفزارها به سوی فضای بازجنگل می رفتند گرفت.

در بین سال های 1947تا1954 اسمیت مقالات عکاسی برجسته خود را برای مجله لایف به تحریر درآورد. در سال 1954 مجله لایف، طرح تدوین مقاله­ ای مربوط به زندگی آلبرت شوایتزر، برنده صلح نوبل، را به او پیشنهاد نمود.  این مقالات تعاریف هنر عکاسی و عکاسی خبری را متحول و دگرگون کرد و مقام اسمیت را به عنوان استاد مسلم این رشته تثبیت کرد. در سال 1955 اسمیت بر سر چگونگی مقاله اش درباره شوایتزر با مجله لایف اختلاف پیدا کرد و بار دیگر از کار برای مجله استعفا داد. دو سال بعد از این واقعه، او تهیه مقاله ­ای با عکس های تاریخی در مورد شهر سن پترزبورگ را به عهده گرفت. این مقاله که محتملاً پیچیده­ ترین و جاه­ طلبانه­ترین کاری بود که یک عکاس به تنهایی می توانست بر عهده بگیرد، ایده و فکر تطابق و ارتباط بین عکس ها، ترکیب‌ بندی آن ها و متن ضمیمه در یک قالب و فرم گویا را در ذهن او برانگیخت.

در سال 1957 عضو رسمی مگنوم شد؛ او مقاله ­ای عکسی در مورد کلینیک بهداشت در هائینی منتشر کرد. در سال 1959 او عضویت مگنوم را ترک گفت و فقط با آن همکاری می کرد؛ چند پروژه مستقل تدریس و آماده سازی کتابی به نام قدم به باغ بهشت که مجموعه آثارش را در بر می گرفت، عمده فعالیتش در این ایام بود که طی آن شهرت و اعتبارش تثبیت شد. در سال 1961 کار در ژاپن را آغاز کرد و در سال 1963 به عضویت کمیته ریاست جمهوری در آمد. در سال 1969 برای سومین بار بورس گوگنهایم را به او اهدا کردند. اسمیت در سال 1971 به همراه همسرش آیلین فعالیت سه سال و نیمه ­اش در میناماتا را آغاز کرد که آخرین کار بزرگ اسمیت بود. به ژاپن نقل مکان کرد و در این زمان بود که برخی از شاهکارها و عکس های به یادماندنی­ اش را ثبت کرد.

در اوایل سال1972 ضمن عکاسی، در اثر ضرب و شتم به شدت آسیب دید؛ بنابراین در فعالیتش وقفه ­ای پدید آمد؛ او کتاب میناماتا را در سال 1975 منتشر کرد. هنگامی که جزء کارمندان مجله لایف بود، مقاله عکس های معتبری نظیر “دکتر دهکده” “دهکده اسپانیایی” و “مامای قابله” را در اواخر دهه چهل و اوایل دهه پنجاه انتشار داد. با این سرمقاله، او استاندارد نوینی را جهت داستان های عکسی خاطره انگیز ایجاد کرد. سپس اسمیت در سال 1978در گذشت.

بدون شک، اسمیت همواره یکی از موثرترین چهره ها در عکاسی مستند بوده است. به یاد اسمیت و به بزرگداشت وی مرکز جهانی عکاسی در نیویورک، بورسیه کمک مالی اسمیت را از سال 1980 مقرر داشت. شیوه شخصی کار او، در پیوند زدن خود با زندگی سوژه ها و موضوع هایش، عکاسی خبری نوین را که به عنوان مقاله عکس شناخته می شود، متحول و دگرگون نمود. پیکرۀ کار او به عنوان پلی اصلی بین عکاسان خبری و عکاسان هنرهای ظریف، ارتباط برقرار نمود. یکی از برجسته ترین خدمات اسمیت به مقالات عکس، اهمیت ارتباط تصویری یا به گفته خود او ارتباط و پیوستگی آنی بین قوه بصری و فکر در کار می باشد. هر عکسی در مورد سوژه مطلبی برای گفتن دارد. عکسی ممکن است موضوعی را به تفصیل نشان دهد. عکسی دیگر ممکن است دیدگاه خاصی را در مورد موضوع (سوژه) بیان دارد و با تمام این تفاسیر ارتباط خود را با موضوع حفظ کرده و ایده­ ها و افکار گوناگونی را در ذهن برانگیزاند. برای دستیابی به این ارتباط و پیوستگی تصویری، قالب و فرم طرح ارائه شده بسیار مهم و اساسی است. اسمیت این جنبه مهم را چنین توصیف می کند:

الگوهای طرح بستگی کامل به موضوع دارد. من مقالات را بر طبق همان اصول به کار رفته در موسیقی کنار هم می چینم؛ یعنی آغاز، میانه، انتها. این روش بسیار شخصی، کار من است. بنابراین من در کار خویش گام، ریتم و کلام را در جای صحیح خودشان قرار می دهم.

اسمیت معتقد است: عکاسی وسیله بیانی نیرومندی است. اگر به درستی به کار گرفته شود، نیروی عظیمی در راه بهبود و تفاهم است و در صورت استفاده غلط، آتش ها برخواهد افروخت. عکاسی­ خبری، به دلیل مشتریان بی شماری که نشریه ­های بهره­گیرنده از آن دارند، بیش از هر شاخه دیگر عکاسی بر افکار و عقاید مردم اثر می گذارد. به این دلایل، لازم است که عکاسی­خبری (به جز مهارت در بکار بردن ابزار)، از کمال، امانت و آگاهی نیرومندی برخوردار باشد تا بتواند موضوع را درک کند و عرضه نماید.