خلوت کریم خانی؛ حقیقتی تلخ

You are currently viewing خلوت کریم خانی؛ حقیقتی تلخ

خلوت کریم خانی؛ حقیقتی تلخ

خلوت کریم خانی یا جلو خان در سال 1173 هجری قمری در شمال غربی محوطه کاخ گلستان و در کنار تالار سلام بنا شد؛ امروزه تنها بخشی از این بنا باقی مانده و بخش اعظمی تخریب شده است؛ این بنای سرپوشیده و ستون دار به صورت ایوان سه دهنه می باشد که در مرکز ساختمان حوضی قرار دارد که از آب قنات می جوشید و در باغ جریان داشت.

این بنا در حین آرامشی که دارد دارای حقیقت و پیشینه تلخی است؛ این بحث به دوره سلطنت آغا محمدخان قاجار برمی گردد و داستان های کینه توزانه ای که موسس سلسله قاجار نسبت به بنیانگذار سلسله زندیه داشت. محمدحسن‌خان، پدر آقامحمدخان قاجار، روزگاری رئیس قاجار بود که بعد از کشته شدن نادرشاه افشار، سعی کرد از هرج و مرج مملکت استفاده کرده و به قدرت برسد. اما در نبرد با کریم‌خان زند شکست خورد و در استرآباد پناه گرفت؛ چندی بعد محمدحسن‌خان دوباره سپاهی مجهز و منظم ترتیب داد و جنگ با کریم‌خان زند را از سر گرفت. در جنگ‌ های ابتدایی هم پیروز شد، اما در نهایت شکست خورد و سبزعلی که یکی از غلامان سابقش بود، در میدان جنگ سر از تنش جدا کرد. همین باعث شد تا آقامحمدخان، پسر ارشد محمدحسن‌خان کینه ‌ای عجیب از کریم‌خان زند به دل بگیرد؛ کینه ‌ای که بعدها با حضور در ارگ کریم‌خانی و حتی لطف و محبت مؤسس سلسله زندیه نسبت به او هم از بین نرفت. پس از گذشت سال ها آقامحمدخان با غلبه بر لطفعلی‌خان زند به قدرت رسید و با سرنگونی حکومت زندیه، سلسله قاجاریه را بنیان گذاشت. او که در تمام این سال‌ها کینه کریم‌خان زند را در دل می‌ پروراند، دستور داد او را نبش قبر کرده، استخوان‌هایش را از مقبره‌ اش در عمارت کلاه‌ فرنگی شیراز به تهران بیاورند و در راه ‌پله راهروی کاخ گلستان به خاک بسپارند تا بتواند هر روز روی استخوان‌های مؤسس سلسله زندیه راه برود. نقل شده است شاه قاجار هر زمان دلش می‌ گرفت به قسمت جلوخان کاخش می‌ رفت و از روی استخوان‌ های کریم‌خان می‌گذشت و با نوک شمشیر بر قبر شاه زندیه می‌کوبید.

بعد از مرگ آغا محمد خان این بنا بر اثر تغییراتی که چندین بار در زمان ناصرالدین شاه داده شد تبدیل به محوطه کوچکی به نام حیاط کریمخانی گردید و به وسیله نرده های آهنی از باغ گلستان جدا شده است.  بعد از انقراض قاجاریه و در زمان پهلوی اول در سال 1304 دستور شکافتن و کاوش زیر پله های سمت راست جلوخان صادر گردید. این کار زیر نظر استاد حسین میدانی صورت گرفت و در نهایت بعد از خاک برداری به استخوان های نپوسیده شاه زند رسیدند و آنها رابیرون آوردند. پس از جمع آوری استخوان ها، از سمت وزارت دربار به فرمانداری قم دستوری صادر شد و او محلی در مقبره شاه صفی و شاه سلطان حسین در قم تعیین نمود و استخوان های وکیل الرعایا به قم حمل شد و در محل مزبور دفن گردید.

در بنای خلوت کریم خانی دو اثر شاخص وجود دارد: یکی سنگ مزار ناصرالدین شاه و دیگری تخت فتحعلی شاهی. سنگ مزار ناصرالدین شاه که پیش از این در آستانه مبارکه عبدالعظیم و بر روی مزار ناصرالدین شاه قرار داشته در اوایل انقلاب از شاه عبدالعظیم به کاخ گلستان منتقل و بعد از 17سال در خلوت کریم خانی نصب گردید؛ این سنگ دارای ابعادی معادل 249*131 سانتی متر بوده که تصویر ناصرالدین شاه را ظاهرا در اندازه طبیعی با شمشیری در دست به تصویر کشیده است؛ در حاشیه این سنگ نیز از تزئینات متعددی استفاده شده است که منابع تاریخی نام علی اکبر حجار را به عنوان پدید آورنده ذکر کرده اند. در قسمت جنوبی خلوت کریم خانی و در کنار سنگ قبر ناصرالدین شاه تختی از جنس مرمر قرار گرفته که با توجه به مستندات موجود در مرکز اسناد تصویری کاخ گلستان در دوره قاجار مدتی مقابل عمارت خروجی و بادگیر قرار داشته و در دوره پهلوی دوم به این مکان انتقال یافته است. اشعار پیرامون تخت تعلق آن را به زمان فتحعلی شاه نشان می دهد.

درباره دلیل نامگذاری بنای دیوار به دیوار تالار سلام، روایت‌های مختلفی وجود دارد. عده‌ای معتقدند دلیل این نامگذاری داستان مربوط به استخوان‌ های کریم‌خان زند و خاکسپاری‌ اش در راه‌پله ‌های این بنا می باشد و عده دیگر معتقدند ساخت این بنا در زمان کریم‌خان زند صورت گرفته و این بخش در واقع قسمتی از خلوت ‌خانه مؤسس سلسله زندیه به شمار می ‌آمده است و به همین دلیل به آن خلوت کریم‌خانی می‌گویند.

در فارسنامه اینچنین درباره این بنا توصیف شده است: «به دولت و اقبال وارد شیراز جنت طراز شد و در باغ وکیلی نزول اجلال نمود و در عمارت کلاه فرنگی بر سر قبر مغفرت پناه کریم خان وکیل نشست و سلام عام را گذرانید و چون برخاست میرزا محمدخان لاریجانی را مأمور به نبش قبر آن مغفرت توأمان داشت و جنازه وکیل را درآورده روانه طهران فرموده در میان کریاس خلوت کریم‌خانی دفن نمودند». سرجان ملکم درباره این بنا اینگونه می‌نویسد: «استخوان کریم‌خان را از قبر بیرون آورده به طهران برد و در آستانه سرای سلطنت دفن کرد تا به خیال خود هر روز استخوان‌ های دشمنان را پامال کرده باشد». در جایی نیزگفته شده محل دفن استخوان ‌ها در پلکان دقیقا جایی بوده که تنها خدمتکاران سلام می ‌دادند.