اوا هسه؛ خالق مینیمالیست زنانه

You are currently viewing اوا هسه؛ خالق مینیمالیست زنانه

اوا هسه؛ خالق مینیمالیست زنانه

اوا هسه از هنرمندان معاصری به شمار می رود که در سبک مینیمالیست آثار ارزشمندی را خلق کرد. او در سال 1936 در خانواده ای یهودی در آلمان متولد شد؛ در سال 1938 و زمانی که کودکی بیش نبود برای فرار از نازی ها به همراه خواهرش به هلند رفت. بعدها با حضور والدین خود به لندن و سپس در نهایت به نیویورک مهاجرت کردند. این هنرمند معاصر کودکی سختی را تجربه کرد؛ در نه سالگی شاهد جدایی پدر و مادرش بود؛ پدرش بعد از جدایی مجدد ازدواج کرد و مادرش خود را از پنجره پرت کرد و جان خود را از دست داد.

هسه نقاشی را در انجمن کوپر در نیویورک و دانشکده هنر و معماری دانشگاه ییل و زیر نظر یوزف آلبرز آموزش دید و در نهایت مدرک خود را در رشته هنرهای زیبا دریافت نمود. او با یکی از هنرمندان مجسمه ساز شناخته شده با نام تام دیل، ازدواج کرد و مجدد به آلمان و زادگاهش بازگشت. اولین اثر سه بعدی هسه، در سال 1946 ساخته شد و اولین نمایشگاه مجسمه خود را در انجمن هنر در راین لند دوسلدورف برگزار کرد. این زوج هنرمند سپس به نیویورک رفتند و در سال 1965 از یکدیگر جدا شدند. هسه پس از جدایی کار خود را با آزمایش لاتکس و فایبرگلاس در آثارش آغاز کرد. وی در اواخر دهه شصت به تدریس در دانشگاه هنرهای تجسمی نیویورک پرداخت.

هنر او دارای ابعادی شخصی و برگرفته از ناخودآگاه فردی در مقام یک زن با گرایش های صنعتی به وجود آمده است. وی نگاهی خاص و منحصر به فرد در ارائه آثارش داشت و این مساله هنر او را منحصر به فرد کرده بود؛ در آثارش برخوردی ویژه و زنانه قابل مشاهده بود و همین شیوه سبب شکل گیری نوع خاصی از هنر شد که مینیمالیست زنانه نام گرفت؛ این شیوه راه را برای هنر فمینیست باز کرد. کارهای اولیه او مشابه با آثار پیشگامان مینیمالیست بود؛ از جمله استفاده از مواد صنعتی، شبکه های هندسی، حجم های تکراری که به صورت مجسمه و چیدمان ارائه می شد. وی هنرمندی بود که جنبش مینیمالیست را به پست مینیمالیست رهبری کرد.

یکی از معروف ترین آثار اوا هسه، اثری با عنوان «پیوستن» می باشد که در سال 1967 به صورت یک مکعب کاملا صنعتی، مشتمل بر شبکه های فلزی گالوانیزه، با هزاران سوراخ و میخ فرو رفته در آن خلق شد. این شبکه ها به کیفیت متضاد بیرونی و درونی اشاره می کنند و مکعب ایجاد شده را حاصل دو خصوصیت متفاوت داخلی و خارجی می سازد؛ دنیای بیرونی اثر بسیار ساده و یکنواخت؛ اما دنیای درونی در تضاد با دنیای بیرونی، خشن و آزار دهنده جلوه می کند تا بیننده را با یک شی ساده و صنعتی و در عین حال با داخلی متفاوت، تاثیرگذار و شوک آور مواجه سازد.

استفاده از مواد نرم، فرم های اندام وار در آثاری که وی بعدها خلق کرد نشان دهنده هوشیاری و وقوف جنسیتی او به شمار می رود؛ هسه از همین روش با هوشمندی زنانه به هنری که غیرجنسیتی بود نفوذ پیدا کرد. استفاده از مواد  متفاوت آثارش را نیز در قیاس با آثار پیشین نرم و ناپایدار کرده بود؛ از جمله استفاده از نخ، طناب، پشم شیشه، پارچه، موکت، مواد بی شکل. این مواد در مواردی جایگزین فولاد، چوب و آلومینیوم شدند؛ او با به کار بردن این مواد، سختی، خشونت و اقتدار حجم های هندسی مردان را تعدیل کرد و راه مینیمالیسم زنانه را پیش گرفت. هسه همچنین گاه از فرم اندام بدن همانند موها و … برای جایگزینی فرم های ارگانیک به جای حجم های هندسی بهره گرفت؛ بنابراین اندام های حیاتی را یادآور می شد. وی ایده ها و افکار خود را در فرم بدن زنانه و کنایه های جنسیتی با اشکال انتزاعی عاری از حس بیان می کرد.

این هنرمند همواره از حجم های باز در کارهایش استفاده می کرد که درون و بیرون حجم نمایان باشند و هیچ گاه از حجم های بسته ای که فقط از خارج قابل مشاهده بودند را در کارهایش مورد استفاده قرار نمی داد و حتی گاهی ورود بیننده را به داخل اثر امکان پذیر می ساخت.

هسه در جوانی دچار تومور مغزی شد و با وجود درمان های متعددی که برای از بین بردن تومور مغزی اش صورت گرفت، در سال 1970 و در سن سی و چهار سالگی از دنیا رفت. آثار وی نمایشی بود از تجارب دردناک و سخت زندگی اش؛ آثار منحصر به فرد او سازه هایی بنیادی، دارای بافت و ساخته شده با مواد متفاوتی بودند که هر مخاطبی را به مشاهده درون و بیرون سوژه ها جلب می کرد.